در مسیحیت، داستان اینگونه روایت میشود که در طول آزار و شکنجههای دسیوس (امپراتور روم)، در حدود سالِ ۲۵۰ پس از میلاد، هفت مرد جوان متهم به پیروی از مسیحیت شدند. مدتی به آنها فرصت داده شد تا از ایمان خود انصراف دهند، اما آنها از تعظیم در
داستان داستان اصْحابِ کَهْف
اَصْحابِ کَهْف یا یاران غار مؤمنانی(مسیحی) که از ستم دقیانوس(۲۰۱ -۲۵۱م) در غاری پنهان شدند.
همگی آنان از اشرافزادگان و درباریان بودند مگر چوپانی که سگی همراهش بود. آنان برای حفظ ایمان خود و ایمن ماندن از ستم دقیانوس، به سمت غاری حرکت کردند و در آنجا به خواب عمیقی رفتند که حدود سیصد و نه سال طول کشید.