کاریکاتور مهریه؛ چهارده سکه ناقابل
مهریه از طرف پسران مختلف!
مکانیک:
گذارم عکسِ ماشین روی دیوار * برایت می خرم گیربکسِ جگوار
زنِ من گر شوی مهریهات را * کنم قدری گریس و جعبه ابزار
شاعر:
سُرایم شعرهای اجتماعی * اگر باشد فقط سیگار و چائی!
زنِ من گر شوی مهریهات را * کنم شش تا غزل با یک رباعی!
بدنساز:
گذارم داخلِ کیفت تراول * کُنم در لحظه ی ورزش تو را ول!
زن من گر شوی مهریه ی تو * کمی گردِ کراتین است و دمبل
مسافرکش:
مسافر می کشم من بی گلایه * زنِ من باش؛ بی نیش و کنایه
بوَد مهریه ات: هرجا که رفتیم * نگیرم از شما هرگز کرایه!
دانشجو:
فقط از مالِ دنیا ژست دارم! * و تا پایان عمرم قسط دارم!
طلا اندازه ی وزنت ندارم * ولی جایش کتابِ تست دارم!
آرایشگر:
ببر بهرِ غلامی این جوان را * ببین این قیچی شیک و گران را
به جای مهریه هر هفته مُـفتی * کنم اصلاح کل قومتان را
بیچاره ما پسرها
بدبخت شدیم والا بخدا